غزلی زیبا از فروغی بسطامی
 
سخن عشق
 
 

 بر سر راه تو افتاده سری نیست که نیست

خون عشاق تو در ره‌گذری نیست که نیست
غیرت عشق عیان خون مرا خواهد ریخت
که نهان با تو کسی را نظری نیست که نیست
من نه تنها ز سر زلف تو مجنونم و بس
شور آن سلسله در هیچ سری نیست که نیست
نه همین لاله به دل داغ تو دارد ای گل
داغ سودای رخت بر جگری نیست که نیست
اثری آه سحر در تو ندارد، فریاد
ور نه آه سحری را اثری نیست که نیست
سیل اشک ار بکند خانهٔ مردم نه عجب
کز غمت گریه کنان چشم تری نیست که نیست
جز شب تیرهٔ ما را که ز پی روزی نیست
پی هر شام سیاهی سحری نیست که نیست
چون خرامی، به قفا از ره رحمت بنگر
کز پی‌ات دیدهٔ حسرت نگری نیست که نیست
بی خبر شو اگر از دوست خبر می‌خواهی
زان که در بی خبری‌ها خبری نیست که نیست
ترک سر تا نکنی پای منه در ره عشق
که درین وادی حیرت خطری نیست که نیست
من مسکین نه همین خاک درش می‌بوسم
خاک بوس در او تاجوری نیست که نیست
قابل بندگی خواجه نگردید افسوس
ور نه در طبع فروغی هنری نیست که نیست
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, :: 17:49 :: توسط : حمیدرضا

درباره وبلاگ
پروردگارا به تو پناه می بریم که از سخن تو دور شویم یا از دین تو به خاطر فتنه انگیزی بدکاران برگردیم،يا نفس اماره در برابر هدايتي كه از طرف تو آمده است به ما حمله كند. الهي به اميد تو
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سخن عشق و آدرس sokhan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 64683
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->